سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 
مگو آنچه نمى‏دانى ، بلکه مگو هر چه مى‏دانى چه خدا بر اندامهاى تو چیزهایى واجب کرد و روز رستاخیز بدان اندامها بر تو حجت خواهد آورد . [نهج البلاغه]
 
امروز: شنبه 103 اردیبهشت 8

پوشانده است ابر کبودی مدینه را
برلب نمانده شوق سرودی مدینه را

قندیل ماه رنگ پرید ه است تاگرفت
گرد عزای یاس کبودی مدینه را

ای ماه خسته!مرثیه ای سازکرده ای؟
ای ابربغض!عقده گشودی مدینه را؟!

یک عرش ازستاره ببین گریه می کنند
درپرده فرازوفرودی مدینه را

زخم شناسنامه تاریخ مافدک!
آیینه بهار کبودی مدینه را!!

دنیا بدون فاطمه،تاریک،سوت وکور
فرقی نداشت بود و نبودی مدینه را

اندازه تمام جهان نور هدیه داد
یک جانماز وعطرسجودی مدینه را

بر گنبد بقیع دلم آشیان گرفت
با قاصدک نوشت درودی مدینه را

این کفتر ضریح درنیم سوخته است
لب تشنه دوقطره شهودی مدینه را

آتش گرفت اگر چه دری کرد شعله ور
دست پلید،دست یهودی مدینه را

بایک اشاره صاعقه می ریخت
آسمان تشباد قهر عادوثمودی مدینه را

لب وانکرده غیر دعای قبیله را
نفرین کجا؟ که فاطمه بودی مدینه را

آیینه نیستم که بچینم گل حضور
یک استغاثه،اذن ورودی مدینه را

خاکم به سرکه قافیه اندیش مانده ام
خالی است جای سنگ صبوری مدینه را

 نوشته شده توسط حسن صحرایی در چهارشنبه 85/4/21 و ساعت 6:37 عصر | نظرات دیگران()
درباره خودم
آمار وبلاگ
بازدید امروز: 2
بازدید دیروز: 0
مجموع بازدیدها: 4101
جستجو در صفحه

خبر نامه
 
وضیعت من در یاهو