سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 
همه چیز با انفاق کاستی گیرد، جز دانش . [امام علی علیه السلام]
 
امروز: یکشنبه 103 اردیبهشت 9

دکتر محمود احمدی‌نژاد، ششمین رئیس‌جمهور ایران، در حالی مأمور تشکیل نهمین کابینه کشور شد، که یکی از محوری‌ترین شعارهای او را، چه در زمان شهرداری تهران و چه در زمان انتخابات ریاست‌جمهوری و تصدی سمت برترین مقام اجرایی کشور، افشای مافیاهای قدرت و ثروت و قطع دستان و بیرون راندن آنان از حوزه حاکمیت و محدوده قدرت، تشکیل می‌داد.
در شهریور ماه سال گذشته یعنی در زمان معرفی کابینه نهم، فرصتی پیش آمد تا رئیس‌جمهور قصد افشای اسامی مفسدان و متخلفان پشت پرده را کند، که بنا به گفته شخص رئیس‌جمهور به خاطر وساطت برخی بزرگان و در نظر داشتن مصالح مملکت، از این کار خودداری نمود.

پخش سخنان دوشنبه شب رئیس جمهور در جمع استانداران، از شبکه اول سیمای جمهوری اسلامی، که طی آن ده‌ها بار تعابیر عده خاص، افراد خاص و شخص خاص، از زبان رئیس‌جمهور، درباره کسانی که بر سر راه سیاست‌های عدالت‌خواهانه و اجرایی دولت، سنگ‌اندازی می‌کنند به کار رفت، بهانه‌ای شد تا نکاتی را در همین زمینه، خطاب به آقای احمدی نژاد بر روی کاغذ بیاورم:

1ـ آقای احمدی‌نژاد به خوبی به این نکته واقف و به آن اذعان دارند که مردم ما یکی از نجیب‌ترین و فهمیده‌‌ترین مردم دنیا به شمار می‌روند و بهتر از هر ملت و قشر دیگری، حرف‌های صادقانه و دلسوزانه را شنیده و می‌فهمند.

تجربه تلخ هشت سال جنگ تحمیلی به خوبی نشان می‌دهد که در آن اوضاع و احوال بحرانی، نه تنها گلایه‌ای از مردم شنیده نمی‌شد، بلکه همین مردم بودند که با بذل جان و مال خویش، دوشادوش دولت، تا پایان جنگ ایستادند.
آیا اگر اشخاص و موانعی وجود دارند که مانع پیشرفت کارهای دولت و پیشبرد اهداف مردمی آن می‌شوند، مردم بهترین سنگ صبور برای شنیدن مشکلات و به طریق اولی دانستن اسامی افراد مانع و سد راه این اهداف نیستند؟

2ـ آقای رئیس‌جمهور، با توجه به سوابق اجرایی و مدیریتی‌شان، پس از پیروزی انقلاب، از جمله ‌پرورش یافتگان و تربیت ‌شدگان همین انقلاب هستند و یقینا با این مطلب موافقند که بسیار بیشتر از مدیران و مسئولان سهل‌انگار و متخلف، کسانی بوده ‌و هستند که سعی کرده‌اند جز برای رضای خدا و خدمت به مردم، قدمی از قدم برندارند. آیا بهتر نیست با اعلام اسامی دست‌های پشت پرده خسارت‌ها و زیان‌های مدیریتی کشور، گستره شمول این موضوع را محدود کرده و به خاطر عده‌‌ای اندک، بسیاری از مدیران متعهد و متخصص سابق را که بسیاری از آنان مورد تأیید و ارادت آقای احمدی نژاد هم هستند، را زیر سؤال نبریم؟

3ـ شاید یکی از دلایل عدم ذکر اسامی متخلفان و سنگ‌پراکنان توسط رئیس‌جمهور را باید اشکال چهارچوبی و ضعف قالبی سیستم برخورد با متخلفان در جمهوری اسلامی دانست، که متأسفانه اغلب موارد در برخورد با مجرمان کلان و متخلفان بزرگ، خصوصا اگر سمتی داشته و یا وابسته به شخصی باشند، مردم امین دانسته نشده و این دمل چرکین، همچنان در پیکره اجتماع و سیستم حکومتی باقی مانده و درمان نمی شوند. از این بابت باید گفت تقصیر یا قصوری متوجه آقای احمدی نژاد نیست.

4ـ آقای دکتر! به هیچ وجه نمی پسندم که تعبیر توهم توطئه را در مورد کارها و سخنان شما جاری و ساری دانسته، به کار برم. اما هم‌اکنون و پس از گذشت نزدیک به یک سال از دوران حکومت شما، ناخواسته به یاد فیلمی از «ام، نایت، شامالان» ـ کارگردان معروف هالیوود ـ که با به تصویر کشیدن دهکده ای که در آن بزرگان شهر برای قطع ارتباط فرزندان خود با دنیای خارج ، اقدام به استفاده از دشمنان خیالی، مانند موجودات ماورایی و فضایی کردند، تا ارتباط خانواده هایشان با شهر را، با القای ترس از آن موجودات خیالی ببرند و در نهایت این توهمات خیالی رخت بر بسته واقعیت بر جوانان آن دهکده چهره هویدا کرد؛ می‌افتم. حال من نیز بیم آن دارم که نکند روزی، خیل عظیمی از این مخالفان ناخواسته و یا خودخواسته، در برابر عظمت و قدرت اراده شما به حساب نیایند، اما در مقابل، بسیاری از برنامه ها و خواسته های شما ناکام بماند.

5 ـ طیف حاکم مدیریت کشور در طول این 28 سال، بیرون از دو وابستگی فکری به دو جناح چپ یا راست نبوده اند. اگر منظور رئیس جمهور مدیران طیف راست باشد، باید گفت در حال حاضر بالای نیمی از مدیران دولت آقای احمدی نژاد را افراد با طرز فکر راست تشکیل می دهند. این گروه همان کسانی هستند که نزدیک به نیمی از تاریخ حاکمیت انقلاب را در مسندهای حکومتی بوده و خود را صاحب برنامه های زیربنایی و بلندنگرانه برای آینده کشور می دانند. کما اینکه در برخی موارد حق با آنها است. و اگر افراد مد نظر رئیس جمهور را مدیران چپگرا تشکیل می دهند که باز باید گفت 30 درصد از کابینه نهم، خصوصا در سطوح پایین مدیریتی را، افراد وابسته به طیف چپ تشکیل می دهند.

حال اگر هدف آقای احمدی نژاد، هر کدام از این دو طیف باشند، ‌نیازی به گفتن نیست که در این صورت، چاره کار در دستان خود رئیس جمهور است و با این پیش فرض، کابینه نهم نیاز به یک خانه تکانی جدی دارد.
در هر صورت، و همزمان با اعلام اسامی افراد مشکل ساز، خصوصا آنان که در دولت خود آقای احمدی نژاد حضور دارند،‌ مردم، به راحتی کارشکنان را شناخته و حتی برای خلاصی از دست آنان، کمک کار دولت خواهند بود.

پایان سخن اینکه؛ تجربه های مدیریتی داخل و خارج از کشور، خصوصا پس از بهمن 57، نشان می دهد که ایده آل گرایی و شعارزدگی، در نهایت موجب دلسردی مردم شده، راه پیشرفت و حتی ادامه مدیریت تا به آینده را، مسدود می کند. تجربه دو دولت پیشین، گواه خوبی برای دور از ذهن نبودن چنین اتفاقاتی است و امیدوارم که دولت کریمه آقای احمدی نژاد، از افتادن در دام چنین آفات و مشکلاتی پرهیز کند.


 نوشته شده توسط حسن صحرایی در چهارشنبه 85/4/21 و ساعت 7:7 عصر | نظرات دیگران()

با همکاری مرکز مدیریت حوزه علمیه قم و سازمان ملی جوانان برگزار می شود؛

اردوی علمی، فرهنگی طلاب ممتاز مدارس علمیه قم در مشهد الرضا


 به منظور تشویق و تجلیل از طلاب موفق و ممتاز و هم چنین نخبه مدارس علمیه قم، مرکز مدیریت حوزه علمیه قم با همکاری سازمان ملی جوانان اردوی علمی،فرهنگی 45 روزه را در جوار مرقد مطهر علی بن موسی الرضا (ع) برگزار می کند.
 داشتن صلاحیت اخلاقی، علمی ،کسب حداقل معدل 19 در مصاحبه و امتحان شفاهی از معیارهای گزینش در این اردو می باشد و  به دلیل کمبود فضای آموزشی مناسب در مشهد فقط 200 نفر از طلاب ممتاز پایه های اول تا ششم در این اردو شرکت دارند. 
استفاده از کادر آموزشی مجرب و متبحر در این اردو، از ویگی های آن محسوب می شود و  طلابی که به این اردو اعزام می‌شوند علاوه بر اشتغال به امر تحصیل به مباحثی چون مهدویت، هویت طلبگی، دروس اخلاق و فعالیت‌های ورزشی و تفریحی نیز خواهند پرداخت.


 نوشته شده توسط حسن صحرایی در چهارشنبه 85/4/21 و ساعت 6:54 عصر | نظرات دیگران()

پس از آنکه داعیه‌داران خلافت در گفت‌و‌گوی احتجاج گونه امیر‌المؤمنین ـ علیه‌السلام ـ ‌درماندند‌، گردنکشی را که بعدها لقب شمشیر اسلام بر او نهادند‌، بر‌انگیختند تا کار علی ـ علیه‌السلام ـ را یکسره سازد و خود را از گزند زبان روشنگر او در امان دارند‌. هم اینجا بود که زهرا ‌ـ سلام الله علیها ـ به مسجد رفت و خطبه خواند و علی ـ علیه‌السلام ـ در خانه ماند ، او به مسجد رفت که شمشیر زبان علی ـ علیه‌السلام ـ را از کلام خویش برکشد و بر گوش و هوش مردمان غرّه گمراه بکوبد، و علی ـ علیه‌السلام ـ در خانه ماند تا تیغ اوباش ظاهرالصلاح مدینه‌، قرآن ناطق را پاره پاره نسازد‌.
فاطمه ـ سلام الله علیها ـ پس از حمد و نعت خدا و باز گو کردن آلاء و نعماء الهی‌، نبوت و رسالت پدر خود را‌، نعمتی بزرگ خواند و ماجرای دستگیری آن امام رحمت از این گمشدگان جهل و غضب را یادآوری کرد‌. آنگاه خود را معرفی فرمود که هان! بدانید من فاطمه‌ام‌، فرزند همان پیامبری که قرآن و احکام و نورانی آن را فرا رو یتان قرار داد‌؛‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ فاطمه ـ سلام الله علیها ـ حرف اول و آخر را بر زبان راند و به توصیف حال و روز آن مردمان گمراه پرداخت‌. ‌غصب فدک را به رخ غاصبین کشید و ادعای ارث نبردن خود را با آیات قرآن رد کرد. انصار و یاران پیامبر را مخاطب قرار داد و از خود‌خواهی و راحت‌طلبی آنها و زیر پا نهادن حق، و سکوت در برابر باطل‌، فریاد کرد‌. خلیفه، درمانده از هر آنچه فاطمه ـ سلام الله علیها ـ گفته بود‌، به دروغ چیزی گفت و فاطمه ـ سلام الله علیها ـ از نیرنگ آنها به خدا پناه برد و گفت صبر می‌کنم و خلیفه مردم را به قضاوت فرا خواند . پس آنگاه زهرا ـ سلام الله علیها ـ به خانه بازگشت و با علی ـ علیه‌السلام ـ از سکوت و خانه نشینی‌اش به شکایت سخن گفت و علی ـ علیه‌السلام ـ پاسخ داد که مقدور امروز من همین است که وظیفة الهی است و خدا رزق تو را ای کوثر جاوید پیغمبر‌، پایدار کرده است و باید کار به او وانهاد که او کفیل و مأمون ماست.
راستی حقیقت ماجرا چه بود‌؟ برخی گمان می کنند فاطمه ـ سلام الله علیها ـ از میل و خیال خود به مسجد رفت و سخن گفت و یا در پشت در‌، راه ورود دژخیمان را بست و مجروح شد‌، و یا به داغداری مرگ پدر ناله‌های ‌بیت‌الأحزان را سر داد‌. آنها که سجایای فاطمه ـ سلام الله علیها ـ را خوانده اند و توصیفات او را شنیده‌اند‌، نه تنها در عصمت او‌، که در اوج کمالات و بندگی او شکی ندارند و اگر معیار بندگی، تبعیت از ولایت و تسلیم در برابر امام زمان باشد‌،‌ می‌توان پذیرفت که این همه جوش و خروش فاطمه ـ سلام الله علیها ـ بدون اذن و امر امیرمؤمنان ـ علیه‌السلام ـ بوده باشد‌؟
راستی حقیقت ماجرا چه بود ؟ شاید اگر همین چند کلام فاطمه ـ سلام الله علیها ـ در تاریخ نمانده بود‌، غبار فتنه و آشوب نور چشمها را می‌گرفت و جز سیاهی و ظلمت چیزی برای دیدن باقی نمی‌گذاشت‌؛ که در آن هیاهو گرفت و نگذاشت‌. اما کلام فاطمه ـ سلام الله علیها ـ روزنه‌ای در آن دالان ظلمت ایجاد کرد تا آنها که به ریسمان ولایت چنگ می زنند و بالا می‌آیند‌، از این قطعه نورانی، حقیقت ماجرا را در‌یابند‌:
«فلمّا اختار الله لنبیه ـ ص ـ دار انبیائه و مأوی اصفیائه‌، ظهر فیکم حسیکة النّفاق»
پس آنگاه که خدا سرای انبیاء الهی و مأوای برگزیدگان خویش را برای پیامبر اکرم ـ صلی الله علیه و اله و سلم ـ اختیار کرد‌، خار و تیغ نفاق در شما نمایان شد‌.
نفاق‌، جریان همراه اما پوشیده و پنهانی است که مجالی می‌جوید تا سر بر آورد و ضربه خود را وارد سازد‌. زهرا ـ سلام الله علیها ـ خطاب به مردمانی که بیشترشان از روزهای سختی و تنهایی همراه پیامبر بوده‌اند، مرگ اورا آغاز ظهور نفاق می‌خواند که پیشترها شکل گرفته بود:
«ظهر فیکم حسیکة النفاق»
و همین نفاق ناشناخته و پیچیده بود که تلاش بیست و چند ساله پیامبر را کنار زد و هر آنچه در مدح و اثبات علی ـ علیه‌‌السلام ـ آمده بود را پشت سر گذاشت و بر منبر و محراب و امامت مسلط شد و مردمان همراه پیامبر، در سختی و جنگ و تنهایی و غربت‌، خیال توطئه را هم به سر نگذراندند و بویی از خدعه و خیانت را هم احساس نکردند‌. تیغ و خار نفاق آرام وآهسته سر بر آورد:
«و سمل جلباب الدین»
و پوشش دین را اندک اندک پوسانید و درید‌، پوششی که قرار بود دین را از گزند حوادث در امان دارد و دینداران را به مأمن مألوف حصن الهی برساند‌؛ نفاق سر بر آورد و پوشش دین را درید‌!
«و نطق کاظم الغاوین و نبغ خامل الآفلین و هدر فنیق المبطلین‌، فخطر فی عرصاتکم»
آنگاه‌، گمراهانی که اسلام کلام اغواگرشان را خفه کرده بود، به سخن آمدند و فرومایگانی که با طلوع خورشید نبوت در پستی خویش افول کرده بودند سر بر آوردند و سرکرده جماعت باطل گرا به صدا آمد و بالا‌نشین شد و با خیالی آسوده در عرصة روزگارتان به جولان پرداخت‌.
«واطلع الشیطان رأسه من مغرزه هاتفاً بکم‌، فألفا‌کم لدعوته مستجیبین و للغرّة فیه ملاحظین‌، ثم استنهضکم فوجدکم غضاباً فوسمتم غیر ابلکم و اوردتم غیر شربکم هذا»
شیطان دوباره از سوراخی که در آن خزیده بود، سر بر آورد‌، به شما ندا داد و در حالی که دعوت او را اجابت کردید ودنباله روی خدعه او بودید‌، در کنارتان قرار گرفت. آنگاه شما را بر‌انگیخت و تحریک کرد و شما را خشمگین و غضبناک یافت‌، در نتیجه اشتباه کردید‌، گویی شتر دیگری را داغ زدید و از آبی که سهم شما نبود ، نوشیدید‌!
همین چند جمله ما را بس است‌، اگر نیک بنگریم و بدانیم‌! پیکان آتشین کلام زهرا ـ سلام الله علیها ـ حزبی را نشانه می‌گیرد که سالها آنسوی پرده دین‌، در سوراخ نفاق خویش توطئه می‌کرد و تیغ خود را به این جلباب نزدیک می‌‌ساخت‌. پس از رحلت پیامبر ـ صلی الله علیه وآله ـ خار نفاقشان از این پوستین گذشت و وارد عرصة دین‌داری مردمانی شد که حقیقت ماجرا را نمی‌دیدند‌! کار چنان دقیق و ظریف بود و فضا آنگونه پیچیده و اغواگر که باید خورشیدی از نور بر می آمد و سرمایه‌ای از غیب حراج می‌شد و زهرا ـ سلام الله علیها ـ که علی ـ علیه‌السلام ـ او را بقیة‌النبوة می‌خواند‌، چنان بود که به امر مولا به میدان رفت‌. اگرچه بیچارگان زمین‌گیر از خدعة نفاق را کلام او اثری نبخشید اما ناظران بی‌غرض تا‌ریخ را آگاه کرد‌، تا اگر نفاق و محل ورود آن را در این مجموعه ندیدند و نیافتند‌، آثار آنرا نیک بنگرند تا به حقیقت ماجرا رهنمون شوند‌. بعد‌ها حقیقت سخن زهرا ـ سلام الله علیها ـ عیان‌تر شد،‌ که ابو‌سفیان و فرزندانش و قبیلة امویان با آن همه آزار و اذیتی که به پیامبر و اصحابش رساندند‌، سر از دستگاه خلافت و حکومت درآورند و حلقوم اغواگران دوباره برای مردم بی‌خبر از همه جا به جوشش افتاد‌. این گوشه‌ای از آن همه واقعیت کلام فاطمه ـ سلام الله علیها ـ بود‌. حتی آن زمان هم درست ندیدند و نفهمیدند‌! راستی غاوین و آفلین و مبطلین و شیطان در سوراخ خزیده‌، کدام جریان و حزب فتنه‌گری بود که زهرا ـ سلام الله علیها ـ این گونه بر آنها می‌خروشید‌؟ سخن از چند نفر اوباش و خودخواهان فرومایه آنروز مدینه و مکه بود یا جماعتی که در طول تاریخ با حقیقت درافتاده بودند و آنگاه این گروه منافق‌، راه را برای حضور آنها در عرصات مسلمین فراهم آورده‌؟
لباس تربیت نبوی که بر تن مردمان آن روزگار بود را نیرنگ منافقین درید و باری که قرار بود
«اعضاد الملّة وحصنة الاسلام»
به دوش کشند بر زمین ماند‌. دستان علی ـ علیه‌السلام ـ بسته بود و این بار سنگین نباید رها می‌شد و کسی نمانده بود جز فاطمه ـ سلام الله علیها ـ و راستی که کسی را هم جز او توان رویارویی با این جریان عظیم نفاق نبود‌، حماقت این جماعت غاصب اگرچه خیال تدبیر داشت اما زاویه‌ای را برای حضور زهرا ـ سلام الله علیها ـ در این میدان گشود‌. فدک بهانه به حق گفتار فاطمه ـ سلام الله علیها ـ شد و حرف اول و آخر را بر زبان راند‌:
«فاعملوا انّا عاملون و أنتظروا انّا منتظرون»

 نوشته شده توسط حسن صحرایی در چهارشنبه 85/4/21 و ساعت 6:38 عصر | نظرات دیگران()

پوشانده است ابر کبودی مدینه را
برلب نمانده شوق سرودی مدینه را

قندیل ماه رنگ پرید ه است تاگرفت
گرد عزای یاس کبودی مدینه را

ای ماه خسته!مرثیه ای سازکرده ای؟
ای ابربغض!عقده گشودی مدینه را؟!

یک عرش ازستاره ببین گریه می کنند
درپرده فرازوفرودی مدینه را

زخم شناسنامه تاریخ مافدک!
آیینه بهار کبودی مدینه را!!

دنیا بدون فاطمه،تاریک،سوت وکور
فرقی نداشت بود و نبودی مدینه را

اندازه تمام جهان نور هدیه داد
یک جانماز وعطرسجودی مدینه را

بر گنبد بقیع دلم آشیان گرفت
با قاصدک نوشت درودی مدینه را

این کفتر ضریح درنیم سوخته است
لب تشنه دوقطره شهودی مدینه را

آتش گرفت اگر چه دری کرد شعله ور
دست پلید،دست یهودی مدینه را

بایک اشاره صاعقه می ریخت
آسمان تشباد قهر عادوثمودی مدینه را

لب وانکرده غیر دعای قبیله را
نفرین کجا؟ که فاطمه بودی مدینه را

آیینه نیستم که بچینم گل حضور
یک استغاثه،اذن ورودی مدینه را

خاکم به سرکه قافیه اندیش مانده ام
خالی است جای سنگ صبوری مدینه را

 نوشته شده توسط حسن صحرایی در چهارشنبه 85/4/21 و ساعت 6:37 عصر | نظرات دیگران()
درباره خودم
آمار وبلاگ
بازدید امروز: 4
بازدید دیروز: 4
مجموع بازدیدها: 4107
جستجو در صفحه

خبر نامه
 
وضیعت من در یاهو